فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

سارا و کوچولوش

21 آذر 95

1395/9/21 20:34
نویسنده : مامان سارا
212 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

عزیزم هر چی بزرگتر میشی خانوم و مهربونتر میشی .خیلی خوشحالم از اینکه دختر دارم و اینکه دخترم رو همه دوست دارن به خاطر مظلوم بودنش مهربونیاش و خوشکلیش.خدایا شکرت

امروزز صبح که از خواب بیدار شدی اولین چیزی که دیدی و خواستی آب بود و بعدش هم تبلتت که شما بهش میگی دوشی یعنی گوشی.

هر شب عادت داری یک لیوان آب بزارم بالای سرت که بیدار میشی آب بخوری. و اما قضیه تبلت از اونجایی که همش میومدی گوشی من و بابا رو میگرفتی و عشق بازی کلش داشتی با بابا تصمیم گرفتیم واست تبلت بگیریم که رفتیم بازار موبایل و واست تبلت گرفتیم با کاور عروسکی و مموری و کلا لوازم جانبی و بعدش اومدیم برنامه و بازی واست نصب کردم.

امروز صبحانه شیر خوردی با کیک من خیلی خوشحال شدم. انتظار نداشتم که شیر پاستوریزه بخوری چون اصلا نمیخوردی.البته ترفند بابابی بود که نی میلکی مجیک واست گرفت و به هوای اون نی شیر خور شدی. بعد از صبحانه نشستی بازی کردی. و من رفتم مشغول اب میوه گیری برای شما.اب پرتقال و لیمو شیرین که بعدش شما هم اومدی کمکم

بعد اب پرتقال رو ریختم تولیوان ایسپکت و با نی تا اخرش خوردی.من خیلی خوشحال شدم.

دوباره رفتی با اسباب بازیهات بازی کردی..بعد من رفتم که لباسها رو بریزم ماشین لباسشوییی که شما پیش دستی کردی و لباسها رو ریختی تو ماشین و من فقط روشن کردم.شکار لحظه ها هم کردم و چند تا عکس هم گرفتم.عاشق کارتون باب اسفنجی هستی و بعدش نشستی بازی کردی و بعد خوابت گرفت و روی پام گذاشتمت و با لالایی عروسک جون که از تبلتت پخش میشد خواب رفتی.قبل از خواب میگفتی می می که من زرنگی کردم و شیر پاستوریزه ریختم توی شیشه و خوردی و خوابیدی.بعد من بردمت اتاق خواب خودمون و خوابوندمت رو یخت خودمون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)