فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

سارا و کوچولوش

تجربه خانه اسباب بازی

1395/10/22 14:40
نویسنده : مامان سارا
1,441 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوشکلم

امروز اولین روزی بود که مهد رو تجربه کردی.خیلی دوست داشتی و بهت کلی خوش گذشت.البته 3 روز پیش قصد داشتم ببرمت که تهران به علت آلودگی هوا تمام مهدکودک ها و مدارس ابتدایی تعطیل بود

امروز صبح که از خواب بیدار شدم میخواستم سریع آماده بشیم و ببرمت مهد.من بیشتر از تو ذوق داشتم.من صبحونه نون تست خوردم با کره مربا ولی شما اصل هیچی نخوردی.من بعد از صبحانه لباسهات رو عوض کردم و خودم هم اماده شدمو با هم رفتیم مهد.من شما رو برای خانه اسباب بازی ثبت نام کردم چوم هنوز سنت برای مهد کودک کوچیک بود و مورد دیگه اینکه شما تا حالا ازمن دور نبودی و به من وابسته ای .اونجا با اسباب بازیها بازی کردی البته تنها بودی چوم بچه ها سر کلاس بودن.

 

 

وقتی اومدن بیرون برای بازی کلی خوشحال شدی و مامان هم شکار لحظه ها میکرد و تند تند عکس میگرفت.با مدیر اونجا صحبت کردم ببینم برای مهد ثبت نامت کنم یا نه

اسم مدیر اونجا بهار هست که گفت اول بیاد خانه اسباب بازی محیط رو ببینه آشنا بشه بعد با صبر و حوصله کم کم ثبت نامت کنم برای مهد.با همه اسباب بازیهای اونجا بازی کردی .فقط از سرسره کمتر استفاده کردی چون تو خونه داشتی.بابا واست پارک رو آورده تو خونه.از ماشین و سرسره گرفته تا تاب.تب لت هم که داری .خذا رو شکر .

فردا قراره بریم شمال البته یک روزه فقط به خاطر شما.

راستی وقتی از خانه اسباب بازی برگشتیم خیلی گرسنه بودی سع تا نصفی نون تست با کره خوردی.بعدش هم پفیلا خوردی.بعد هم کارتون دیدی و نقاشی کشیدی و با هم به قول خودت دالی بازی کردیم و از خستگی خوابت برد.وقتی تو شاد باشی و خوشحال منم خیلی خوشحالم.نهر واست دمی گوجه گذاشتم.عاشق ماست هستی.غذاهات و حتما باید با ماست بخوری .

از پرت کردن بدت میاد وقتی چیزی رئ بندازیم زمین یا کسی پرت کنه شاکی میشی .از بلند حرف زدن هم بدت میاد..ماساژ رو دوست داری وقتی بابا ماساژت میده خیلی لذت میبری.خودت هم یاد گرفتی منو بابا رو ماساژ میدی .تو کارهای خونه به مامان کمک میدی.جارو کردن گردگیری کردن مرتب کردن تخت و گاهی وقتها هم توی آشپزی یه کوچولو کمک میکنی مثلا برنج پیمون میکنی رنده کردن تخم مرغ و پوست کردن سیب زمینی آب پز و ....وقتی میخوام لباس بشورم کمک من لباسها رو میزاری تو ماشین لباسشویی و روشن میکنی.خیلی خانوم شدی دخترم.خیلی مهربونی.خدا رو شکر میکنم که هستی و کنارمی.خدا رو شکر که تو رو به من هدیه داد.عاشقتم گل مهربونم.

پسندها (2)

نظرات (0)