فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

سارا و کوچولوش

دویدم و دویدم

1393/3/4 13:30
نویسنده : مامان سارا
266 بازدید
اشتراک گذاری

نی نی خوشگلم این شعر واسه زمان بچگی من بود.خیلی دوسش دارم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود

 

دویدم و دویدم
سرکوهی رسیدم
دوتا خاتون را دیدم
یکیش به من آب داد
یکیش به من نان داد
نان را خودم خوردم
آب را دادم به زمین
زمین به من علف داد
علف را دادم به بزی
بزی به من پشگل داد
پشگل را دادم به نانوا
نانوا به من آتیش داد
آتیش را دادم به زرگر
زرگر به من قیچی داد
قیچی را دادم به خیاط
خیاط به من قبا داد
قبا را دادم به ملّا
ملّا به من کتاب داد
کتاب را دادم به بابا
بابام دوتا خرما داد
یکی را خوردم تلخ بود
یکی را خوردم شیرین بود
رفتم بالا دوغ بود
آمدم پایین ماست بود
قصه ی ما راست بود

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)