بدون عنوان
این روزا خیلی دلم گرفته .دلم واسه مامان بزرگ اینا تنگ شده.دوست دارم برم شیراز پیششون. اما منتظرم که بنایی خونه تموم بشه و تخت و کمدت هم برسه تا خیالم راحت بشه بعدش برم شیراز.
امروز سی دی سونوگرافیتو دوباره توی کامپیوتر بابا محسن گذاشتم و دیدم همش قربون صدقت میرفتم.
خیلی حس خوبی دارم.توی سی دی هم فیلم و هم عکس سونوگرافیت هست.نگهش میدارم که وقتی به دنیا اومدی و بزرگ شدی ببینیش خودت.
خیلی دوست دارم عزیزم.به بابا محسن زنگ زدم گفتم که سی دی رو دیدم خیلی ذوق کرد .گفت منم شب میام میبینم.
چقدر خوبه که تو رو دارم. دیشب بابا محسن میگفت کاش زود به دنیا بیاد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی