فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

سارا و کوچولوش

بدون عنوان

1395/9/27 9:07
نویسنده : مامان سارا
195 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم

از وقتی بابا پلاک ماشینش اومد  از دیروز تا حالا همش با ماشین جدیدمون میریم بیرون. ماشین قبلیمون پژو پارس بود که بعد از 10 سال افتاده بود تو خرج.تا اینکه پدر و بابا رفتن تحویل فوری 206 خریدن رنگ سفید .ماشین رو همون روز تحویل دادن .مونده بود پلاک که یک هفته طول کشید و پنجشنبه یعنی 25 آذر پلاک رو تحویل دادن.

امروز صبح همراه بابا رفتیم بیرون که وسایل واسه ماشین بخریم.روکش صندلی و.. شما هم خیلی خانوم نشسته بودی توی ماشین روی صندلیت و بیرون تماشا میکردی.

وقتی کار خرید تموم شد من یهوو هوس پیتزا کردم به بابا گفتم ناهار بریم پیتزا بخوریم. که تصمیم گرفتیم از مرغ سوخاری پاک غذا بگیریم.وقتی ایستادیم به بابا گفتی ب بس یعنی بستنی .بابا واست یک بستنی عروسکی خرید  و باز کردم و مشغول خوردن شدی.البته همش رو نخوردی منم از دستت گرفتم که لباسهات رو کثیف نکنی. بابا که اومد بستنی رو دادم دستش که بخوره.تا چشمت خورد به پیتزا پشت سرهم میگفتی پیسا پیسا یعنی پیتزا تا اینکه رسیدیم خونه دستات رو شستم و نشستیم برای خوردن غذا.

سه تا گاز به پیتزا زدی 4 تا قلپ هم دلستر خوردی چند تا سیب زمینی و سالاد کلم خوردی و رفتی کنار.البته به هر کدوم نوک زدی چون  بستنی خورده بودی سیر شده بودی .بعد از غذا رفتیم جفتمون خوابیدیم.فکر کردم بابا هم خوابیده که ظاهرا بیدار بود خوابش نبرد.

بعد از ظهر تصمیم گرفتیم بریم داروخانه خرید کرم برای مامان. و بابا هم میخواست یه جا سوییچی بخره. که اماده شدیم و باز شما نشستی روی صندلی خودت و خیابونها رو تماشا میکردی.

اول رفتیم یه مغازه که دکوری و چیزهای فانتزی داشت .بابا جاسوییچی پسندش نشد در عوض من یک شیشه شیر واسه عروسکت خریدم بعد رفتیم یه مغازه دیگه من واسه بابا یهجا سوییچی خوشکل انتخب کردم.یه دونه هم و ان یکاد برای ماشین و یکی هم برای شما خریدیم واسه لب تاب اسباب بازیت هم که باطریش تموم شده بود باطری خریدیم.مقصد بعدی داروخانه شبانه روزی بود که به بهانه خرید برای من اونجا باز هم کاسب شدی. کتاب رنگ امیزی کیتی و باب اسفنجی واست خریدم.بابا واسه خودش شربت معده خرید و منم واسه خودم و خودت سر مسواک خریدم.خیلی وقته دنبالش بودم میخواستم عروسکی بگیرم که نداشت رنگی داشت .واسه شما صورتیه واسه من ابی.کرم هم خریدم و بعد سوار ماشین شدیم و حرکت حردیم سمت خونه .وقتی رسیدیم خونه نشستی به عروسکت می می دادی.همون شیشه شیری که واسه عروسکت گرفته بودم. بابا هم باطری لب تابت رو گذاشت روی لب تابت و بازی کردی.

این هم از تفریح امروزمون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)