بدون عنوان
سلام فتدوق جونم
عارضم به خدمت شما که دیروز من و بابا جون مجدد رفتیم بازار گل. برای خرید استیکر.این دفعه تعدادش بیشتر بود. بین راه هم اسپری رنگ خریدیم واسه رنگ باکس اتاقت که قهوه ای بود خواستیم سفیدش کنیم.
بعد که رسیدیم خونه بابا جون گفت بریم خونه مامان مریم اینا که توی حیاط خونه رنگ بزنیم. که اونجا ناهار موندگار شدیم. بعدش هم بابا رفت توی حیاط و باکس ها رو رنگ زد. و بعد از صرف ناهار من و بابا خداحافظی کردیم و اومدیم خونه.
الان هم دارم دکور جا به جا میکنم البته بابا جون دیشب سنگین هاشو جا به جا کرد .من تیکه کوچیکاشو جا به جا میکنم.
دیشب هم بابا جون استیکر دیوار اتاق خوابمون رو زد. و من استیکر در اتاقت رو. استیکر در اتاقت رو من خواستم کیتی باشه بابا گفت گربه های اشرافی خوشکلترن.به سلیقه بابا گربه های اشرافی رو چسبوندم.خیلی ناز شدن.
الان هم خونمون انقدر شلوغ شده انگاری بمب زدن.خیلی خیلی خستم.
الان نشستم که استراحت کنم که اومدم نت وبلاگت رو آپ کنم.
فردا هم ساعت 3:30 نوبت سونوگرافی دارم. انشالله که دکتر شفیعی اومده باشه.و من بتونم شما رو ملاقات کنم.
الهی مامان فدات بشه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همین امروز ساعت 4:30 دقیقه بعد ازظهر
+++قر دادن بعد از یه دوش آب گرم و خوردن چایی خیلی خوبه. نی نی خانوم هم با مامانش قر میده و تکون میخوره.