فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

سارا و کوچولوش

بدون عنوان

1394/1/23 12:11
نویسنده : مامان سارا
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر عزیزم

سلام به دوستای نی نی وبلاگیمون

سال نو مبارک باشه.

ببخشید دخترم که دیر شد آخه ایام عید ما تهران نبودیم.

عید امسال یعنی سال 94 باباجون خیلی دوست داشت تهران باشیم میگفت چون عید اول باران هست خونه خودمون باشیم منم دوست داشتم ویلای شمال باشیم. که باباجون راضی شد و قبول کرد.

و سال تحویل شمال بودیم. شما هم خیلی دوست داشتی.هوای اونجا رو دوست داشتی وقتی میرفتیم بیرون لبخند رضایتبخشی میزدی.هوای ابری رو دوست داشتی.

یک بار که از ویلا آوردمت بیرون هوا ابری و بارونی بود با هم قدم زدیم و توی بغلم خواب رفتی.خیلی اون لحظه رو دوست داشتم .من و تو توی اون هوای ابری بغل هم توی سکوت توی آرامش ...

خیلی شیرین بود.

مامان جون 30 تومن بهت عیدی داد.پدر 50 تومن عیدی داد.عزیز و آقا جون بهت یک النگوی تک پوش عیدی دادن که خیلی دوستش دارم نازه.وقتی میکنم دستت خیلی ناز میشه توی دستت.خاله مریم هم 500 هزار تومن.عمع جون یه لباس واست خرید.زن عموی من 50 تومن.زن دایی بابا 30 تومن.

ولی نمیشه مدام دستت باشه چون یه کم واست بزرگه.قربون دستای خوشکل و کوچولوت برم دخترم.

یک روزش هم رفتیم بندر ترکمن اما اونجا رو دوست نداشتی و خسته شدی.فقط تونستیم بریم بازارچه ساحلی.

بین راه توی جاده با هم عکس هم گرفتیم.

بعد از شمال برگشتیم تهران که بابا استراحت کنه و بعدش بریم شیراز پیش عزیز و آقا جون.

که عزیزجون زنگ زد که همه شیرازیها دارن میرن مسافرت سمت بوشهر که من و باباجون هم به خاطر شما نرفتیم بوشهر چون توی شلوغی کلافه میشی و خوابت نمیبره کلا اذیت میشی.

تصمیم گرفتیم بریم یزد که عزیز جون و آقا جون اونجا رفته بودن.چون عید مامان بززرگ من بود و عزیز و آقاجون رفته بودن یزد.ما هم رفتیم یزد.

اونجا هم خوب بود و شما اذیت نشدی.بیشتر موقع ها وقتی من و بابا میرفتیم تفریح شما همش خواب بودی.

آقاجون میگفت اشکالی نداره بچه هر چی بیشتر بخوابه توی رشدش تاثیر داره.

این روزا که روز مادره منم به خودم میبالم که مادرم و از اینکه ماه پیشونی ای مثل تو دارم خیلی خوشحالم.

راستی 20 فروردین دیگه غذا خوردن شما شروع شد.

فرنی و حریره بادام.اولش دوست نداشتی ولی دیگه نمه نمه میخوری یعنی مزه ش دیگه به دهنت اومده.

قطره آهنت هم از 20 فروردین شروع شد.

الان هم توی گهواره توی سالن خوابیدی و من توی اتاقم و هر از گاهی بهت سر میزنم.

هوای امروز تهران ابری و بارونیه.یعنی دو روزه هوای تهران ابری و بارونیه.هواش بهاریه.من این هوا رو خیلی دوست دارم.

این هم عکسهای شما در سال94

دخترم امیدوارم امسال سال خوبی واست باشه. بودنت به زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای داده عزیزترینم.

خیلی خیلی دوست دارم عشقم.

پسندها (7)

نظرات (5)

مامانِ نی نی
24 فروردین 94 8:56
سلام. ماشالا چه دختر نازی داری. انشالا که سال خوبی داشته باشی. انشالا منم طعم مادر شدن رو بچشم.
مامان سارا
پاسخ
مرسی عزیزم حتما دعا میکنم
مامان سمانه
28 فروردین 94 13:19
سلام سارا جوووون سال نوت مبارک باشه عزیزم سال خوبی داشته باشی در کنار دختر کوچولوی شیرینت ماشا... چقد بزرگ شده دخترمون ببوسش عزیزم
مامان سارا
پاسخ
مرسی گلم حتما
مامان حديث
30 فروردین 94 8:41
سلام مامان سارا فندق كوچولوي شمام ماشاا... بزرگ شده ها!!! ان شاا... سلامت باشين بوووووووووووووووووووووس برا فندقي
مامان سارا
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان سمانه
2 اردیبهشت 94 16:47
خصوووصی داری عزیییزم
ĸoѕαr
4 اردیبهشت 94 9:45
سلام خاله مهربون خوبی خاله عزیز؟ نینی نازتون چیکار میکنن؟ خدا برات نگهش داره ووووییییی چه خوشگله قربونششششش از طرف من ببوسش گلم زود زود بهمون سر بزنین عزیزم با نظرات شما من کلییییی انرژی میگیرم منتظرتونیماااا
مامان سارا
پاسخ
مرسی خاله شما لطف دارین