فندوق کوچولوی مامانفندوق کوچولوی مامان، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

سارا و کوچولوش

دکتر رفتن

1394/3/3 15:28
نویسنده : مامان سارا
497 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم

یادت هست گفتم شکمت یبس شده؟

دیروز دیگه شده بود روز چهارم.زنگ زدم به باباجون که ببینم اگر وقتشو داره بریم دکتر.بابا دندون پزشکی بود با اینکه دندونش درد میکرد نه نگفت و گفت زنگ بزن نوبت بگیر.زنگ زدم مطب دکتر و واسه ساعت 7 شب نوبت داد.

منم نیم ساعت وقت داشتم توی این نیم ساعت شما رو آماده کردم داشتم خودم آماده میشدم که بابا از در اومد تو گفت سارا جان هنوز آماده نشدی ساعت هفت شدااا.

منم سریع آماده شدم و رفتیم.مطب دکتر شلوغ بود وقتی رفتیم گرم بود و شما گرمت شده بود و کلافه شدی و من مجبور شدم بغلت کنم و راه برم.

هر کس از در مطب میومد تو چشمش به تو بود. کلا توی چشم بودی.

دیگه تو مطب حوصله ت سر رفته بود و شروع کردی به آواز خوندن.

تا اینکه نوبتمون شد.من همه چیز رو به دکتر توضیح دادم  دکتر قد و وزن و دور سرت رو اندازه گرفت وزنت 350 گرم اضافه شده بود. قدت هم شده بود 79.ماشالله قد بلندی.

دکتر گفت واسه شکمت سبزی سوپت رو بیشتر کنم و شربت انجیر هم بهت داد که باید سه قاشق چایخوری هر روز بهت بدم. واسه خوابت هم چون شبها خوب نمیخوابیدی و یک ساعت به ساعت بیدار میشدی شربت هیدروکسی زین دادکه باید هر شب دو سی سی بهت بدم. البته تا یک هفته.

و سرلاک هم فعلا به جای فرنی داد.

چون فرنی با آرد برنج هست شکمت یبس شده بود.

خدا رو شکر مشکلی نداشتی.

برگشتنی رفتیم داروخانه و داروهات رو گرفتیم و شب شربت هیدروکسی زین رو بهت دادم و راحت خوابیدی تا ساعت 9 صبح خواب بودی فقط بیدار میشدی شیر میخوردیو میخوابیدی.امروز صبح هم که بیدار شدی بهت سرلاک دادم و بعد از ظهر حوالی ساعت شش باید بهت سوپ بدم تایمش رو دکترت گفت.

الان هم روی تخت مامان دراز کشیدی و داری با عروسکت بازی میکنی و نگاه من میکنی.

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامانِ نی نی
4 خرداد 94 8:17
خدا رو شکر که چیزی نبوده. دخترت خواننده شده؟
مامان سارا
پاسخ
مرسی خاله جون آره جدیدا خواننده شده
پگاه مامان آرتين
4 خرداد 94 12:59
سلام سارا جان خوبي.خصوصيو چك كن گلم
مامان آنیسا
6 خرداد 94 7:07
عزیزم بالاخر شکم باران جون کار کرد ؟
مامان سارا
پاسخ
سلام گلم آره خدا رو شکر